مشاوره خانواده و زناشویی آنلاین رایگان

مشاوره زوج درمانی

شما در چندمین سال زندگی مشترک خود هستید ؟ چقدر از زندگی زناشویی خود راضی هستید؟ چه میزان خشم و عصبانیت را در زندگی تحمل کرده اید؟ و چه کسی را مقصر می دانید؟ آیا استرس شما از زندگی مشترکتان سرچشمه می گیرد یا از محیط کار شما ؟ مشاور ما پاسخگو به سوالات شما در حوزه های زیر است:

  • روابط بین فردی
  • خشم و پرخاشگری
  • اضطراب و استرس
  • وسواس

کجا بپرسم؟

در زیر همین مطلب، محلی برای نوشتن نظرات وجود دارد. سوال خود را بنویسید. ما هم سعی میکنیم در کمتر از 7 روز، به سوالات شما پاسخ دهیم. پاسخ هر سوال، زیر سوال ظاهر خواهد شد. در ضمن ایمیل خود را نیز به درستی وارد کنید. زیرا پاسخ مشاور، به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد.

چه اطلاعاتی به مشاور بدهیم؟

  • مشکل اصلی شما در حال حاضر چیه؟
  • چند سال از زندگی مشترک شما می گذرد؟
  • آیا بیماری جسمی خاصی دارید؟ آیا داروی خاصی مصرف می کنید؟
  • آیا تاکنون نزد مشاور رفته اید؟
  • ازدواج شما سنتی بوده؟ یا بصورت امروزی با هم قبل از ازدواج آشنا شده بودید؟
  • آیا شاعل هستید؟ یا خانه دار؟

زهرا صادقیان

قوانین مشاوره آنلاین

پاسخ های کارشناسان نی‌نی‌کده‌‌، در حد راهنمایی‌های عمومی جهت بهبود زندگی و حال عمومی فرد می باشد. برای رفع مشکل کلی، می توانید با مشاوران ما ملاقاتی حضوری داشته باشید تا مشکلات میان خود و همسر و سایر اعضای خانواده تان را بررسی کنند و راهکارهای بهتری برای بهبود روابط شما با خانواده تان خدمت شما ارائه دهند

مطالب آموزشی در تلگرام

مطالب آموزشی ما را در کانال تلگرام نی نی کده دنبال کنید.



34 نظر

  1. بيتا ر. گفت:

    من ١٤ سال هست كه ازدواج كرده ام. ازدواجِ ما سنتى نبود. چند سالى است كه ميخام برم پيشِ مشاور اما ميسر نشده. به تازگى صاحب فرزند شده ايم. من كه دقيق نميدونم مشكلِ اصلىِ ما چيه!! ولى شوهرِ من خيلى ايده اليست هست و وقتى عصبانى ميشه ، صفر تا صدش در حدِ چند ثانيه است و يكدفعه خيلى عصبانيتش بالا ميگيره. خيلى هم زود رنج هست يعنى من بايد خيلى مواظبِ حرف زدن و كارهام باشم كه مبادا يكدفعه گُر نگيره.
    از طرفى من چون آدمى صلح طلب و آروم هستم سعى ميكنم هر كارى بكنم كه از عصبانى شدنِش جلوگيرى كنم.خلاصه اينكه من بيشترِ وقتها دارم باترس زندگى ميكنم ترس از اينكه نكنه همسرم يك دفعه گُر بگيره و بخاد گير بده به من. به خودش هم گفتم ولى اون ميگه تو ترس از اين دارى كه مبادا كسى بهت بگه تو و ازت ايراد بگيره.
    چون بچه ام هم چند ماهشه به راحتى نميتونم بيام مشاوره ى حضورى، بيام هم نميتونم كه جلوى بچه ام بشينم حرف بزنم، كسى رو هم ندارم كه بچه ام و نگه داره تا من بيام مشاوره. مشاوره ى تلفنى هم دارين؟
    ممنونم

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام برشما. مشکل اصلی رابطه شما با همسرتان دقیقاً چیست؟! آیا از زود رنجی یا زود جوش بودن او است که رنج می برید و یا اینکه خودتان مدام در حال تجربه هیجان ترس هستید احساس ضعف دارید؟
      سوال من این است: اگر همسر شما عصبانی بشه، چی میشه؟ چه اتفاقی برای شما می افته؟ علت اصلی ترس شما از عصبانیت او چیست؟
      آیا تجربه ضرب و شتم داشته اید؟ بیشترین چیزی که شما با او به نظر درگیر هستید این است که بعد از بحث و مشاجره چه می شود…. توضیحات شما برای من ناکافی است.

      خانم زهرا صادقیان؛مشاور و درمانگر خانواده و روابط بین فردی

  2. الهه گفت:

    سلام خانه دار هستم و باردار ٢سال از زندگي مشتركم ميگذره و كاملا سنتي ازدواج كرديم همسرم واقعا مهربون و دوست داشتنيه و منم خيلي دوسش دارم اما چند روزيه به مشكلي خوردم مادره همسرم با گوش كردن تلفناي من و يا حفظ كردن يه سري چيزي تو ظاهرم زماني ك من نيستم به همسرم خبرچيني ميكنه تا حالا چيزي نگفته بودم بهشون و هميشه به همسرم ميگفتم اين كاره مادرتو اصلا نميپسندم و بعدش فراموش كردم اما اين بار اخري با خبرچيني و فضوليش بين منو همسرم چند ساعتي اختلاف افتاد من بعد از اينكه فهميدم باز كاره ايشون بوده بهشون يه پيام فرستادم وخيلي مودبانه حرفامو زدم و دوباره به همسرم گف بجا اينكه خودش جوابمو بده و همسرم ناراحت شد از اين كارمو يه دعواي درست و حسابي كرديم و الان فك كنم سه روزه به هم حتي نگاهم نميكنيم و اخره شب مياد خونه و فقط ميخوابه و بماند ك بعد يه روز خودشم برام يه پيام ٣٠خطي نوشت و هرچي دوست داشت بهم گف…
    حالا موندم ك كاره منم واقعا اشتباه بوده؟ و اونا با وجوده باردار بودنم اينجوري دارن اذيتم ميكنن و دائما تو استرس و ناراحتي هستم كارشون درسته؟
    و الان من بايد چيكار كنم؟باوجود بي احتراميايي ك همسرم بهم كرده من پاپيش بذارم برا آشتي كردن؟؟؟

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام بانوی عزیز. پیشاپیش قدم نو رسیده مبارک.
      آن چیزی که در رابطه زناشویی شما ایجاد مشکل کرده است نداشتن مرز بین زندگی خودتان و خانواده همسرتان است.البته دخالت و کار اشتباه ایشان که مشخص است. اما شما هم با علم بر این مسئله نباید خودتان را به چالش و درگیری با خانواده همسر دعوت کنی. ظاهراً همسر شما حرف شنوی زیادی از خانواده خودش دارد و بی محلی و قهر الان ایشان نشان دهنده همین مسئله هست. اینکه شما ناراحتی خود را مطرح کردید کار درستی است و اینکه شما در وضعیت بارداری هستی لطفاً فقط به خودتان و نوزاد و سلامتی تان فکر کنید. با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید خانواده تو را دوست دارم اما علت ناراحتی من هم رفتار او است. بحث را ادامه ندهید چون انتهای این چنین بحث هایی همیشه باز و بی نتیجه است. بنابراین به خودتان و همسرتان رسیدگی کنید.
      خانم زهرا صادقیان؛مشاور و درمانگر خانواده و روابط بین فردی

  3. پریسا گفت:

    با سلام
    من 25 سالمه و 4 ساله که ازدواج کردم. شوهرم برام اصلا وقت نمیزاره که باهام حرف بزنه و وقتی من این بی توجهی هارو می‌بینم عصبی میشم و نمیتونم خودمو کنترل کنم. یه حرفایی میزنم که دعوامون میشه و همین مسئله باعث شده که از زندگی سرد شدم. ما 1 سال و نیمه قصد بچه دار شدن داریم و دنبال دوا درمون هستیم و همین مشکل هم خیلی رو من تاثیر داره که بچه دار نشدیم. خیلی بی حوصله شدم و در مورد مسئله زناشویی هم خیلی سرد شدم و تمایلی برای ارتباط جنسی ندارم .
    ممنون میشم راهنماییم کنید که چیکار کنم اعصابمو کنترل کنم

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام بر شما. قطعاً برای اقدام به بارداری ما به یک مامان با حوصله و آرام نیاز داریم. اینکه همسرتان با شما وقت نمیگذراند را باید مستقیم به او بیان کنید و بگویی این رفتارش شما را رنج می دهد. بر روی خودتان متمرکز شوید همه به راحتی عصبانی می شوند مهم این است که بتوانید مسلط باشی و حرفت را بزنی. در مورد سردی در رابطه جنسی اگر بیشتر از سه ماه در حال تجربه این وضعیت هستی به سکس تراپ مراجعه کنید.
      خانم زهرا صادقیان؛مشاور و درمانگر خانواده و روابط بین فردی

  4. مريم گفت:

    سلام
    ٤ سال هست كه ازدواج كردم دو سال هم عقد بودم
    ازدواجمون كاملا سنتي بود طوريكه من همسرم را تا روز عقد نديده بودم ولي به اجبار خانواده أم ازدواج كردم و با وجود اينكه ليسانس دارم و كار هم برام محيا بوده ولي بخاطر پسرم كه يكسال و نيم هست ترجيح دادم خانه دار باشم
    همسرم در دوران عقد از همان روز اول بينهايت با من سرد برخورد ميكرد
    خانواده أم حتي اجازه نميدادن ما راحت كنار هم بشينيم در حاليكه خواهرم و شوهرش كه اونها هم عقد بودن خيلي با هم راحت بودن و هيچكس به اونا گير نميداد
    همسرم تو دوران عقد با چند نفر پنهاني ارتباط داشت و من الان متوجه شدم و از روزي كه اعتراف كرده خيلي ازش زده شدم چون من واقعا بهش محبت ميكردم و اون در قبال محبت هام خيانت ميكرد الان پسرم يكسالش هست و من قبل از باردار شدن متوجه كارهاي همسرم كه تو دوران عقد انجام داده بود شدم
    از زمانيكه پسرم بدنيا اومده اينقدر نسبت به همسرم سرد شده أم كه اصلا ميل جنسي ندارم حتي اگه يك ساعت هم نوازشم بكنه باز هم هيچ حسي ندارم
    من عاشق پسرمم و دوست ندارم رابطه أم با همسرم بدتر بشه چون ميدونم بزرگترين لطمه رو به پسرم ميزنم
    از زمانيكه ازدواج كرديم بداخلاقي هاي همسرم كاملا از بين رفته ولي با وجود اينكه بارها بهش گفتم دوست دارم محبتت رو تو عمل نشون بدي ولي باز هم از اين كار خودداري ميكنه و ميگه من توي دلم دوستت دارم
    ما شهرستان هستيم و اينجا امكانات مشاوره اي نيست لطفا راهنماييم كنين

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام بر شما. ازدواج سنتی شما و دوران عقد ظاهراً فرصت کافی برای شناخت همسرتان در شما ایجاد نکرده است. از آن روزها مدت زمان نزدیک 4سال گذشته بنابراین پرداختن به اینکه دوران عقد ایشان چه عملکردی داشته باعث رنجش خاطر شما و فاصله گرفتن از همسرتان می شود. با توجه به اهمیتی که نسبت به تربیت فرزندتان دارید و احساس مسئولیت دارید لطفاً نقش پدر مادری خوب برای او داشته باشید. در مورد اینکه نسبت به همسرتان سرد و بی انگیزه هستین جای بحث دارد. آیا عملکر او در دوران عقد باعث شده الان از او فاصله بگیرید یا دچار سردی جنسی شده اید! این دو کاملاً با هم فرق دارد.
      در ضمن نحوه بیان دوست داشتن آقایان متفاوت است، اینکه شما چه طور دوست دارید او به شما ابراز عشق کند مهم است اما پیدا کنید او در زندگی مشترک تا کنون چطور عشق را به شما نشان داده است. موفق باشید.
      خانم زهرا صادقیان؛مشاور و درمانگر خانواده و روابط بین فردی

  5. نغمه گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    من 36 سالم هست و 16 ساله ازدواج کردم در حقیقت ازدواجم نوعی فرار از خانه پدری بود زیرا از پدر و مادرم بدم می اومد .الان با گذشت این همه سال هنوز از پدر و مادرم متنفرم و این موضوع آزارم میده واقعا نمیدونم چه کاری انجام بدم تا به آرامش برسم .در حقیقت دلیل اصلی این تنفر از اینجا است احساس می کنم پدر و مادرم در کودکی به من توجه و رسیدگی لازم را نداشتند و همش دنبال کارهای خودشان بودن . و این بی مسولیتی در بعد از ازدواجم هم ادامه داسته .
    با تشکر از شما

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام خیلی ممنون از توضیحاتی که داشتید.
      کودکی مهم ترین مرحله زندگی ماست که بر روی زمان حال ما تاثیرگذار است شما نسبت به والدین خود خشمگین هستید و این باعث شده روی زندگی شما خیلی تاثیر بگذارد شما باید رودرو آنها را از این احساستان مطع کنید و بگویید و یا اینکه با رواشناس درمانگر کمک به پایان بخشیدن به این رنج شود.
      پیشنهاد می کنم جلسه مشاوره حضوری بگیرید تا بتوانم به شما یاری رسانم .
      موفق باشید ؛
      زهرا صادقیان ؛ درمانگر و مشاور خانواده و روابط بین فردی

  6. Neda گفت:

    سلام. من زنی 36 ساله هم که حدود 8 سال است به طور سنتی ازدواج کردیم ؛ تا قبل از اینکه باردار شوم شاغل بودم (مدرس زبان انگلیسی). اما پس از بارداری و زایمان بخاطر فرزندم خانه نشین شدم و دیگر به سر کار نمی روم.. فرزند پسری 2 و نیم ساله دارم. همسرم مردی کم حوصله و خشن در روابط خانوادگی است. هر چند مدتی است با راهنمایی یکی از دوستان بهتر شده. وسواسی است (خود و خانواده شان وسواسی هستند). کرد هستند و به مرد سالاری معتقدند (البته نه در مورد زنان و دختران خود). پسرم را ابتدای تابستان از پوشک گرفتم در آن زمان بسیار خوب پیشرفت کرد اما چون به همه چیز دست میزد و سپس دست خود را در دهانش می گذاشت به شدت عصبی میشدم.
    از طرفی همسرم به شدت مرا تحت فشار قرار میداد که این کار کثافت کاریست. با فشارهای روانی که تحمل میکردم متاسفانه به پسرم پرخاش کردم و حتی برای اینکه به فرچه دستشویی دست نزند چند باری روی دستش زدم. و بعد از مدتی دوباره پوشکش کردم. اواخر تابستان دوباره پسرم از پوشک گرفتم اما اینبار از همسرم قول گرفتم که مرا تحت فشار قرار ندهد و بچه ممکن است رو فرش کار خرابی کند تا یاد بگیرد. این دفعه ایشان با من همکاری کردند اما پسرم نسبت به مدفوع خود وسواس پیدا کرده و بسیار حساس است و اوایل حتی در شورتش مدفوع هم نمیکرد و میترسید اما بعد از مدتی درون شورتش مدفوع میکند. اما به هیچ عنوان حاضر به مدفوع کردن در دستشویی یا حموم نیست. الان بیشتر از یک ماه است که دیگر پوشک نمی شود اما همچنان درون شورتش مدفوع میکند. متاسفانه به خاطر مشکلاتی که با خانواده همسرم داشتم افسردگی دارم و داروی سرترالین 50 مصرف میکنم. ممنون میشم در رابطه با مدفوع کردن پسرم مرا راهنمایی کنید.

    • مشاور کودک نی نی کده گفت:

      سلام بر شما .چندین مساله را مطرح کردید که هر کدام به طور جداگانه باید برسی شود.
      همسرشما اگر باتوجه به زمینه خانوادگی که دارد این یک اختلال محسوب می شود و باید دارو بگیرید اگر خود شما هم افسردگی طبق نظر پزشک دارید حتما باید دارو را مصرف کنید و بدون مشورت با پزشک هیچوقت دارو را قطع نکنید .
      در مورد فرزندتان با توجه به واکنش های رفتاری که داشتید کودک ترس و اضطراب دارد ترس از دعوا کردنش اگر در توالت مدفوع کند و اضطراب از اینکه اگر مدفوع نکنم مامان منو دعوا میکنه بنابراین لباس خودش را کثیف می کند.
      طی جدول تربیتی باید زمان صرف کنید و با آرامش کودک را هدایت کنید به سمت توالت چنانچه موفق نبودید، حتما مشاوره حضوری بگیرید.
      موفق باشید خانم زهرا صادقیان ؛ درمانگر و مشاور خانواده

  7. طاهره اينالو گفت:

    سلام من قصد بارداري دارم چه آزمايش هايي قبل بارداري براي خودم و همسرم لازمه انجام بديم؟

    • مشاور مامایی نی نی کده گفت:

      ازمایش برای خودتان تست کامل مثل کم خونی و فقر آهن،قند خون ،چربی خون،تیروئید و….که پزشک برای شما تشخیص بدهند و همسر شما همین که از نظر معیار اسپرم نرمال باشد کافی است

  8. مريم گفت:

    سلام من تو پنج ماهگي سقط داشتم بهم گفتن بچه خوره (بارداری پوچ) است در صورتي که تا قبل از سقط تموم سونو و ازمايش هام عالي بوده. ايا بچه خوره ممكنه تو پنج ماگي اتفاق بيفته؟

    • مشاور مامایی نی نی کده گفت:

      خیر،بارداری پوچ از همان اول بوجود می آید و امکان اینکه در ماه های بعد بوجود آید نیست،شاید دیر تشخیص داده اند

  9. الهه گفت:

    سلام خسته نباشید … ۱۳ سال از زندگی مشترک ما میگذره … ۴ ماهه بچه دار شدیم البته بدون برنامه … بیماری جسمی هم ندارم داروی خاصی هم استفاده نمیکنم … ازدواجمون هم بصورت امروزی در دانشگاه بوده …سه سال پیش همسرم ۴۰ ساله شد و روند زندگی رو تغییر داد شروع به بهانه جویی های مختلف کرد بعد از اینکه دو ماه از هم جدا بودیم پیش مشاور رفتیم مشاور در اولین جلسه پیشنهاد کرد جدا شیم ولی برخلاف پیشنهاد همسرم ترجیح داد به زندگی ادامه بدیم البته بهانه اصلی سر کار نکردن بنده است … من گرافیست بودم بعد از یه دوره بیماری سرطان کمتر کار کردم و درآمدی چشمگیر نداشتم … الان حدود یه ماه میشه که دوباره همسرم سر ناسازگاری و بهانه جویی گذاشته … با این تفاوت که ایندفعه میدونه فعلا با وجود یه بچه نمیتونم کار کنم و درآمدی داشته باشم … من نمیدونم چجوری باید با این قضیه سازگار بشم … درحالیکه خودم بعد از زایمان دچار افسردگی شدم و نمیتونم مثل قدیم انرژی برای زندگی بزارم… اگر ممکنه راهنمایی کنید

  10. Goli گفت:

    سلام يك بسر دوساله دارم هر روز سه ساعتي ميرم خونه بدرشوهرم اونجا همه جيز روهم به, بسرم ميدن هرجي مكم كوش نمكنن مخوان تو اين دوساعت جاقش كنن همش مكن لاغر جيزي بهش نميدي دوست ندارم, نوشابه بفك اين جورجيزا بخوره ولي اونا بهش ميدن جكاركنم مادرشوهرم همش مكه اين بايد بيست كيلو باشه نه سيزده كيلو لاغر با اين حرفاشون خيلي ناراحت ميشم طورهست كه نميتونم باهاشون رفت امد نكنم يا مادرشوهرم شلوار بسرم درمياره عيبشو دست ميزنه الانم عادت كرده همش دستش تو شلوارش جكار كنم با اين رفتارشون

  11. مریم بنی عامریان گفت:

    سلام.متولد ۶۱ هستم و ۳۵ سالمه.متاسفانه ازدواجم کمی غیر معمول بوده سعی میکنم خلاصه بگم.یک سال دوست بودیم یک سال و نیم عقد کرده بودم که جدا شدیم ولی همچنان دوست بودیم بعد یک سال خونه مجردی گرفتم و حدودا ۹ ماه رفت و امد کم و بیش داشتیم.از اون خونه به خونه ی دیگه ای نقل مکان کردم و همسرم با باباش دعواش شد و اومد پیش من و از اون روز تا الان که ۱۲ ساله داریم با هم زندگی میکنیم.هشت سال پیش رفتیم محضر و دوباره عقد کردیم.تمام این مدت در حال دعوا بودیم و هستیم.بچه نخواستم و نمیخوام چون همسرم رو مسئولیت پذیر نمیدونم با نگاهش به همه چیز مشکل دارم.در کل بهش اعتماد ندارم نه از نظر خیانت و این حرفا،از این نظر که فکر میکنم با وجودی که همسر منه ولی من تنهام و دلگرمی ندارم،قصد بچه دار شدن دارم البته با بی میلی تمام شاید اوضاع درست بشه ولی از درون نمیتونم ببخشمش،خودشم کمکی نمیکنه برای از بین رفتن این افکار من،شاغل بودم الان دیگه نیستم چون تو اخرین دعوا شرطش این بود که سر کار نرم،منم نرفتم،کمکم کنید،بچه دار شدن با این شرایط درسته؟پیش مشاور رفتم البته نه واسه این موضوع برای بهبود رابطم با همسرم ولی عیچ کمکی نکردن،راستشو بگم حس میکنم چیزی بارشون نبود چون جای مشاوره دادن فکر گوش کردن و بعدش چیز خاصی نگفتن
    بیماری خاصی ندارم ولی به شدت کمر درد دارم و دست درد و همسرم بی تفاوت به درد های من
    البته همش میگه من عاشقتم،نمیتونم باورش کنم چون جنس دوست داشتن برای من فرق داره،تعریفش متفاوته با تعاریف همسرم
    کمکم کنید

  12. نسرین گفت:

    سلام من دوساله ازدواج کردم یه دختر ده ماهه دارم چند روزه که فهمیدم شوهرم مخفیانه سیگار میکشد وقتی هم با او مثلا درمورد سیگار کشیدن دیگران صحبت میکنم طوری وانمود میکند انگار از سیگار بسیار متنفر است.من به او نگفتم که اطلاع دارم چون میترسم اگر بفهمد من میدانم سیگار را به خانه هم بیاورد این موضوع بسیار اعصاب مرا به هم ریخته چکار کنم؟

  13. مژده گفت:

    سلام،پسرم 4.8 ساله است،با اطرافیان بخصوص بزرگترا خوب نیست و چنگ و ضربه میزند.مثلا اگر مادرم بگوید در یخچال را باز نکن چنگش میزند،با آمدن فرزند دوم این عصبی بودنش بیشتر شده،اگر من و پدرش هم نه بیاوریم ما را مورد حمله قرار میدهد،راهکار چیه؟ با سپاس

  14. مشاور نی نی کده گفت:

    در حال حاضر شما نوشته اید بیماری خاصی ندارید و دارو مصرف نمیکنید اما در انتهای متن اشاره به آشفتگی فکری و احساس افسردگی پس از زایمان دارید در عین حال در دوره نقاهت پس از بیماری سرطان هستید و دارای یک کودک 4 ماهه که بصورت ناخواسته بادار شده اید .
    برای من نامشخص است که علت اینکه تصمیم به جدایی گرفته بودید برای چه مساله ای بوده ظاهراطبق صحبت خودتان به علت شاغل نبودن شما بوده است . که این دلیل قانع کننده ای نمی تواند باشد .
    سوال من این است آیا همسر شما شاغل نیست ؟!
    آیا ایشان به شما وابستگی مالی دارد ؟!
    در عین حال چرا تمام بار مسئولیت این زندگی را قرار است شما به دوش بکشید، شما در حال حاضر مادر شده ایدو این مساله بسیار مهم است سلامتی شما حرف اول را می زند. شما نیاز به بررسی بالینی دارید . اگر فرزند شما شیر شما را می خورد این مساله را جدی بگیرید و حتما نیاز به جلسه حضوری دیده می شود .
    زهرا صادقیان ؛ درمانگر و مشاوره خانواده و روابط بین فردی

  15. مشاور نی نی کده گفت:

    سلام
    واقعا نیاز هست شما هر روز آن هم روزی 3ساعت در منزل مادر شوهرتان بروید. برای رفع مشکلاتی که مطرح کردید یک روز در میان به منزل آنها بروید . قبل از رفتن کودک غذای کامل خودش را خورده باشد و دسر هم یک خوراکی مورد پسند کودک باشد . که وقتی به منزل آنها بردید کودک تمایل زیادی به خوردن نداشته باشد.
    اگر نمودار رشدی کودک قد-وزن مناسب است جای نگرانی نیست و شما حساسیت خود را به لاغری کودک کاهش دارید .
    اما در مورد اینکه به اعضای بدن کودک شما دست میزنند این مساله بسیار مهم است و نباید نادیده گرفته شود مساله را با همسر خود و پدر شوهرتان و خود مادر شوهرتان مطرح کنید که بعد از اینکه از منزل شما می رویم مدام کودک بدن خودش را دستکاری می کند و شما نگران زخم شدن و عفونت بدن کودک می شوید و به جای ناراحتی و عصابنیت سعی کنید به ایشان آگاهی دهید که این کارتش نادرست است و کودک در حال بزرگ شدن است و این رفتار بدها دردسر ساز می شود .
    موفق باشید
    خانم زهرا صادقیان ؛ درمانگر و مشاور خانواده

  16. مشاور نی نی کده گفت:

    سلام بر شما .
    ممنونم از توضیحات مناسبی که دارید خب داستان ازدواج و جدایی و ازدواج مجدد چالشی در زندگی شما بوده که بقول خودتان غیرمعمول است .
    در رابطه با سوالی که پرسید در مورد اینکه بچه دار شوید ؛ با توجه به علی رغم میل باطنی که دارید و این فکر که بچه دار شوم رابطه مان بهتر شود ، اشتباه محض است . در این شرایط من مناسب نمیبینم مسئولیت سنگین مادری را بر عهده بگیرید چون ظرف نیاز شما از محبت همسرتان خالی است و احساس ضعف می کنید این احساس باعث دردهای مزمن جسمانی در شما شده که به خاطر اینکه از طریق ایشان احساس عدم درک شدن را دارید احساس تنهایی می کنید و ذهن شما آشفته شده است .
    توصیه می کنم ابتدا رابطه زناشویی خود را بهبود ببخشید و تمام سوء تفاهم ها و تمام رنج هایی که کشیده اید را حل و فصل نمایید که این مستلزم صبوری شما و گرفتن راه حل از فرد متخصص است و خارج از توانایی شماست . همسر شما باید مهارت های برقراری ارتباط موثر با شما را بیاموزد و در این مسیر شما هم ایشان را همراهی کنید .
    برای بچه دار شدن ما به یک مامان ارام و با حوصله نیاز داریم که در حال حاضر شرایط شما این چنین نیست.
    سلامت و موفق باشید
    خانم زهرا صادقیان ؛ درمانگرو مشاور خانواده و روابط بیین فردی

  17. مشاور نی نی کده گفت:

    سلام
    ظاهرا شما چند روزه فهمیدید که ایشان سیگار می کشد ولی ممکن است این برگردد به خیلی قبل تر از اینکه با شما ازدواج کرده است.
    مساله سیگار کشیدن مربوط به بازه زمانی کوتاه نمی باشد. عموما افراد تجربه قبلی داشته اند و اگر ترک کرده باشند علت اصلی برگشت آن آشفتگی فکری ، فشار مالی ، ضعف اقتصادی ، نداشتن احساس خوب نیست به زندگی و یا هم اندیشی با افرادی با ذهن آشفته و یا همنوایی با آنها است.
    بنابراین ترس را کنار بگذارید و شفاف مطرح کنید که شما متوجه این مساله شده اید و علت را جویا شدید و سعی بر حل مساله داشته بااشید تا مشاجره .
    موفق باشید ؛خانم زهرا صادقیان درمانگرو مشاوره خانواده و روابط بین فردی

  18. مشاور نی نی کده گفت:

    سلام بر شما
    پاسخ سوال شما در خود سوال است . بارها به این سوال در سایت نی نی کده پاسخ داده ام ، مامان عزیز لطفا سوالات و پاسخ های سایت را مطالعه کنید تا از دستورالعمل ها آگاهی بدست آورید . اما پسر شما به شدت به شما و پدر و مادر بزرگش خشم دارد او احساس می کند کسی دوستش ندارد و با این رفتار های جنجالی سعی بر جلب توجه دارد زمانیکه به نوزاد محبت می کنید حتما پسرتان را هم همزمان مورد محبت قرار دهید پسر شما در سن آموزش قوانین است بنابراین تا این رفتارها شدت پیدا نکرده باید اصول فرزند پروری را آموزش ببیند تا بدانید با او چطور رفتار مناسبی داشته باشید .

    موفق باشید .
    خانم زهرا صادقیان؛ درمانگرو مشاور خانواده

  19. sh گفت:

    سلام خسته نباشید
    من یک سال و هفت ماه که عروسی کردیم باهم دوست بودیم هیچکس از خانواده من به غیر از خاله خودم نمیدونن خانواده همسرم هم شک کردن که مابا هم دوست بودیم.مشکل من این نیست من خیلی خیلی همسرم رو دوست دارم او هم منو خیلی دوست داره ولی چند وقت پیش فهمیدم شوهرم در حد دو کلمه بایک خانوم حرف زده بود وبرای من قسم خورد که تکرار نمی کنه چند وقت پیش فهمیدم که چند تا کانال بد داشته تو یک گروه خیلی بد بوده الان من نمیدونم باید چکار کنم بهش اعتماد ندارم چند ماهی هم هست که قصد داریم بچه دار بشیم الان نمیدونم من باید چکار کنم واقعا احساس میکنم من خیلی به شوهرم وابسته هستم بخاطر اینه که این مشکلات رو دارم کلا دارم دیونه میشم حالم بد خواهش میکنم منو راهنمایی کنید

    • مشاور کودک و خانواده گفت:

      سلام بر شما
      در حال حاضر شما از عدم اعتماد به همسرتان رنج می برید و تا زمانیکه به آرامش نرسیده اید اقدام به بارداری نکنید چون حس منفی و سوءظن در شما نسبت به همسرتان بیشتر می شود . خیلی خوب هست که متوجه شده اید و آنها را با همسرتان مطرح کردید اما اینکه ما با گذشته ایشان کار نداریم فضای مجازی بی حدو مرز است . این ما هستیم که نحوه استفاده از این فضا را باید مدیریت کنیم . در حال حاضر شما و ایشان با هم ازدواج کرده اید بنابراین حدو مرز زندگی و قوانین زندگی مشترکتان را باید به اتفاق هم مشخص کنید خیلی شفاف از نگرانی که در ذهنتان ایجاد شده به همسرتان بگویید، تا ایشان در جریان احوال شما باشد. در عین حال ، اگر ایشان در هیچ کانال یا گروه مجازی نیست نیاز نیست شما به عملکرد گذشته ایشان دامن بزنید و نگران باشید .برای زندگی فعلی خود حد و مرز قرار دهید و باهم به توافق برسید این شما هستید که زندگیتان را مدیریت می کنید .
      موفق باشید
      خانم زهرا صادقیان ؛ درمانگر و مشاور خانواده و روابط بین فردی

  20. لیلا گفت:

    با سلام
    ۳۰ ساله هستم و ۳ ساله ازدواج کرده‌ام. پسری ۶ ماهه دارم. از زمان بارداری متوجه شده‌ام که همسرم قبلا قصد ازدواج با خانمی دیگر را داشته که با من در این مورد صحبت نکرده است. در صورتی که حق خودش می‌دونست ازتمام جزئیات زندگی من خبر داشته باشه. مساله مهمی که فشار عصبی بهم وارد می‌کنه امضای اونه کا اسم اون خانمه و وقتی بهش گفتم زیر همه چی زد و گفت امضای من هویت منه و عوضش نکرد. من هم به خاطر بچم سکوت کردم و تو دلم ریختم. الان هر وقت امضاشو می‌بینم بهم میریزم. خیلی به‌هم میریزم، مخصوصا وقتی سند ازدواجمون رو می‌بینم از دنیا متنفر می‌شم.از همون موقع ترس عجیبی تو وجودم رخنه کرده از تاریکی و تنهایی به شدت می‌ترسم و می‌لرزم. مخصوصا غروب ها تنها باشم همش فکر می‌کنم کسی کنارمه. نمی‌دونم رفتار درست چیه و چطوری می‌تونم دیدمو به دنیا عوض کنم که وزادم آسیب نبینه.

    • مشاور کودک و خانواده گفت:

      سلام بر شما ؛ممنونم که توضیحات کاملی داشتید .
      ضعف رابطه زناشویی شما ناشی از بین رفتن اعتماد به نفس و حس امنیت است . با توجه به اینکه شما مادر شده ای و دارای یک نوزاد 6ماهه هستی بسیار مهم است که در شرایط مطلبوب عاطفی باشید. تا بتوانید رسیدگی بهتری هم به فرزندتان داشته باشید . گذشته هر فردی متعلق به خودش است و اگر شما مدام به گذشته رابطه قبل از خودتان بپردازید از زندگی فعلی تان غافل می شوید . حساسیت شما نسبت به عملکرد همسرتان بسیار بالاست که باعث شده سلامت جسمی و ذهنی شما به خطر بیفتد ، اضطراب باعث شده که شما دچار ترس شوید در حال حاضر شما نیاز به بررسی بالینی دارید چون دچار سایکوسوماتیک(مشکلات روان تنی )شده اید و این سلامت شما را به خطر انداخته است . توصیه اکید دارم برای شما که حتما ویزیت مشاوره حضوری شوید.

      خانم زهرا صادقیان ؛درمانگر و مشاور خانواده و روابط بین فردی

  21. مهدیه گفت:

    سلام مشاور عزیز
    ۲۹سالمه فرزند دوم خانواده البته دوقولو هستم ۴ساله ازدواج کردم
    من ۶ماهه که زایمان کردم اما هنوز زود رنج و حساسم
    مخصوصا نسبت به حرفای مادرشوهرم
    بدلیل شعل همسرم ما در شهر دیگر زندگی میکنیم
    از یک طرف بچه داری از ۲تا نوزاد ۶ماهه سخته از طرف دیگه مهمونداری که هر ماهی یا ۲ماهی خانواده شوهرم میان خونه ما ۲هفته ایی میمونن و متاسفانه مادرشوهرم تو همه کارا دخالت میکنه و این باعث شد وقتی میان با وجود کمک زیادشون من بسیار خسته میشم و همش حس میکنم زیر ذربینم
    دخترمو بغل میکنم میگه بچه رو نندازی خیلی حرصم درمیاد چیزی نمیگم
    یا تو اشپزی من با پیمانه اب برنج رو تنطیم میکنه میاد میگه با دست تنطیم کن ابش کمه یا ابش زیاد بابا مگه اولین بارا اشپزی میکنم بازم چیزی نمیگم اما حرص میخورم یا چون بچه هام دوقولوان موقع خوابندن تو بغل نمیخوابونم چون ۲تا که نمیشه اما میاد بچه هامو تو بغل میخوابونه هرچیم میگم عادت میکنه  برام سخت میشه میگه نه فعلا که من هستم و وقتی میرن بچه هام بغلی شدن و پدر منو در میارن
    میخواستم بپرسم چکنم تحملم بره بالا با حرفاس ناراحت نشن مثل یه سنگی بشم که چیزی روش اثر نداره و زود ناراحت نشم  شوهرمم درکل طرف مادرشو میگیره همیشه منم وقتی از دست مادرسوهرم ناراحت میشم چیزی بهش نمیگم چون بی فایدس.

    • مشاور کودک و خانواده گفت:

      سلام برشما .
      خدا قوت انشالله که سلامت و برقرار باشید .ممنون از توضیحاتی که برای من داشتید من زود رنجی در شما ندیدم مطالبی که مطرح کردید مواردی است که متاسفانه خیلی از خانم ها با آن درگیر هستند و گاهی جزو دغدغه های زندگی شان می شود . باتوجه به اینکه از خانواده همسرتان به علت شغل همسرتان دور هستید می توان گفت این خودش برای شما اتفاق خوشایندی است .پیشنهاد می کنم زمانیکه به منزل شما می آیند دقیقا مثل مهمان چند روزه با آنها برخورد کنید چون هر گونه صمیمیت باعث می شود که شما اذیت شوید حتما زمانیکه که فرزندانت را می خواهی بخوابانی خودت مسئولیت این کار را برعهده بگیر عذر خوانی کن و بگو من باید کوچولو هام رو بخوابانم، در اتاق دیگری به سبک همیشگی خودت آنها را بخوابان و بعد به انها ملحق شوید .اگر گفتند اجازه بده من کمک کنم در خواباندن نوزادان رد قاطعانه کنید شما باید نه گفتن را بلد باشید . براحتی فقط خودتان را در نظر بگیرید و بگویید مادرجان شما چند روز مهمان من هستید ومن تمام وقت با فرزندانم هستم برای من مهم است که طبق عادتی که دارم به خواب بروند ممنونم از اینکه کمک حال من هستید کار خودتان را کنید . این را بدانید شما مسئول خودتان همسرتان و فرزندانتان هستید و لاغیر؛ دیگران باید به قانون منزل شما احترام بگذراند .برای این کار شما طبق روال برنامه روتین خودتان را داشته باشید و نگران این نباشید که کسی رنجیده خاطر شود چون شما به اندازه کافی درگیر فرزندانتان هستید و دیگران اگر توانمند هستند ، باید کمک حال شما باشند در غیر اینصورت مهم نیست که چه می گویند .
      لطفا این موارد را در نظر بگیرد و بر روی رفتار و عملکرد خود تمرکز کنید . همواره لبخند بزنید و نهایت کار خودتان انجام دهید
      موفق باشید
      خانم زهرا صادقیان ؛درمانگر و مشاور خانواده و روابط بین فردی

  22. شبنم گفت:

    سلام،
    پسرم دو سال و ۷ ماهش هست و تک فرزنده در منزل خیلی صحبت میکنه و چیزی را بخواد یا نخواد میگه ولی وقتی با بچه های دیگه یا کلا افرادی غیر از خانواده باشه اصلا صحبت نمیکنه و وقتی بچه ها اسبازی ای را که داره باهاش بازی میکنه ازش می گیرن با وجودیکه ناراحت میشه هیچی نمیگه و میره سراغ یه چیز دیگه و اگه خیلی ناراحت بشه از من کمک می خواد.
    از ۴ ماهگی کلاس های مادر و کودک میرفته و الانم هر روز هفته می برمش کلاس ولی توی کلاسم اصلا از من دور نمیشه و به دلیل وابستگی زیادش مهد کودک هم نگذاشتم البته دو بار امتحان کردم ولی چون حتی حاضر نبود دستمو ول کنه و خیلی ناراحت بود که نکنه من برم نگذاشتمش.
    لطفا من را راهنمایی کنین که چه کار کنم تا این رفتارها بهتر بشن.
    با تشکر

    • مشاور کودک و خانواده گفت:

      سلام بر شما .
      خیلی ممنونم از اینکه سن دقیق کودک را برای نوشته اید. ویژگی هایی که از کودک اشاره زدید نشان می دهد که شما فضای امنی را برای کودک داشته اید و اینکه برای شما خیلی صحبت می کند چون می خواهد مرکز توجه شما باشد. اینکه در جمع صحبت نمی کند و گوشه گیر است جای بحث دارد . آیا کودک کوچیکتر همسن یا بزرگتر در اقوام فامیل دارید که در حضور کودکتان بسیار به او توجه کرده اید چون این کار باعث میشود کودک احساس کند که دیگر دوست داشتنی نیست و برای همین جدایی از شما برای او بسیار سخت می شود اینکه کلاس های های مادر به کودک را گذرانده اید بسیار عالی است و همچنان بطور ماهانه داشته باشید. در مورد مهد کودک رفتن اجازه دهید کودک به 3سالگی برسد چون در حال حاضر رگه هایی از اضطراب در کودک شما دیده می شود . لطفا کودک خود را برای هر تغییری از قبل آماده کنید. معمولا کودکان به تغییرات محیطی و موقعیتی مقاومت نشان می دهند . از پدر بخواهید حتما روزی 2ساعت برای بازی کردن با پسرش وقت بگذارد این به رشد شناختی کودک بسیار کمک می کند . کودک شما در سن بازی است و با بازی کردن همه چیز را یاد می گیرد هرگونه رفتاری را که می خواهید در او تغییر دهید به کمک بازی می توانید انجام دهید .
      موفق باشید
      خانم زهرا صادقیان ؛درمانگر و مشاور خانواده و روابط بین فردی

شبکه های اجتماعی ما

اینستگرام نی نی کده

طراحی اتاق کودک طراحی اتاق کودک

چگونه اتاقی هماهنگ با سن کودک خود طراحی کنیم

هنر کودکانههنرهای کودکانه

انواع هنرهای مختلف برای پرورش خلاقیت کودکان

زبان انگلیسی و فرانسه کودکان زبان انگلیسی و فرانسه کودکان

کودکان می توانند از دو سالگی دو زبان را یاد بگیرند

 جشن تولدهای کودکانه جشن تولدهای کودکانه

یک جشن تولد متفاوت از آنچه تا کنون برای کودک خود گرفته اید